معنی ضربه به پشت سر

گویش مازندرانی

پشت سر

پشت سر عقب

لغت نامه دهخدا

پشت سر

پشت سر. [پ ُ ت ِ س َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) قفا. || نهانی. در خفا. در غیبت. در غیاب (مقابل پیش رو).
- پشت سر کسی بد گفتن، پیش رو خاله پشت سر چاله.
- پشت سر کسی دیدن، زوال کسی رادیدن. (غیاث اللغات).
فلکها را توانی پشت سر دید
بنور عشق اگر دل زنده باشی.
صائب (از فرهنگ ضیاء).
- در پشت سر کسی، در قفای او. در غیاب او.

حل جدول

ضربه به پشت سر

پس گردنی


ضربه سر

هِد

هد


پشت سر

عقب

ورا

پس

ورا

فرهنگ فارسی هوشیار

پشت سر

‎ (اسم) قفا پشت گردن پس سر، در عقب مقابل پیش رو روبرو. -3 نهانی در خفا در غیاب مقابل روبرو آشکار. یا پشت سر کسی دیدن. زوال کسی را دیدن. یا در پشت سر کسی. در غیاب او.

واژه پیشنهادی

ضربه پشت راکت

بک هند


پشت سر

ماورا

پس، قفا

فارسی به آلمانی

پشت سر

Hinter, Hinterher, Nach, Nachdem, Ru.cken, Rücken (m), Unterstützen, Wieder, Zuru.ck, Zurück

فارسی به عربی

پشت سر

بعد، ظهر، وراء


ضربه

تاثیر، جورب، خطاف، سوط، صدی، ضربه، لوحه، ماجور، وطاه

فرهنگ عمید

ضربه

ضربت
* ضربه کردن: ‌ (مصدر متعدی) (ورزش) در کشتی، حریف را با ضربه‌فنی از پا درآوردن،

معادل ابجد

ضربه به پشت سر

1976

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری